سه‌شنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۸۹

بای ذنب قتلت

رفتم مهمونی یه ده دقیقه که گذشت صاحبخونه لپ تاپشو اورد رفت تو فیس بوک.بعد یکی دیگه با لپ تاپ رفت تو فیس بوک.بعد همه نشستن همدیگرو ادد کردن.بعد واسه یکی از مهمونا اکانت ساختن تو فیس بوک.بعد عکس گرفتن ازش عکسشو گذاشتن تو صفحش.بعد همه نشستن عکسای همدیگرو دیدن.بعد لینکای همدیگرو خوندن.بعد پاشدن رفتن خونشون.
آره دیگه.

۲ نظر:

ايراني گفت...

خوب چه كاريه!مي شستين تو خونه هاتون اين كارارو ميكردين.به خدا راحتترم بودين.اون دوستتونم يادميگرفت چي كار كنه! حالا ديگه بهونه ي مهموني چي بود؟
اره واقعا"ايراني بازيه ديگه!!!

ايراني گفت...

خوب چه كاريه!مي شستين تو خونه هاتون اين كارارو ميكردين.به خدا راحتترم بودين.اون دوستتونم يادميگرفت چي كار كنه! حالا ديگه بهونه ي مهموني چي بود؟
اره واقعا"ايراني بازيه ديگه!!!

\