Simona!
You’re getting older
Your journey’s beenEtched on your skin
Simona!
Wish I had known thatWhat seemed so strong
Has been and goneI would call you up every Saturday night
And we both stayed out ’til the morning lightAnd we sang, "Here we go again"
1973 - James Blunt
سیمونا
داری خرفت میشیا!
اون سفره بود؟یادته؟
جاش رو پوستت مونده (بهت رفته)
سیمونا؟ هو؟
میدونی که اون چیزایی که داشتی
دیگه نداری!
هرشنبه بهت زنگ میزدم
که پاشو بریم بیرون تا صب
صبح که میشد باهم میخوندیم: "حلیم سد متی" (2بار)
1973(سیمونا) - جیمز بلانت