شنبه، شهریور ۰۶، ۱۳۸۹

عجایب خلقت (یک)

در جهنم تمام بندگان به ف.ا.ک رفته الهی مشغول چشیدن عذاب بودند!بندگان و فرشتگانی مقرب که مسئولیت عذاب بر عهده داشتند!همه بودند ناگهان به ف.ا.ک رفته ای در زیر فشار قوطی های نوشابه آتشین جهنم ندا سر داد:اقایون!خانم ها! یه لحظه! و سرش رو به سقف جهنم (محل دفتر کار خداوند) کرد و فریاد زد: ارحم الراحمین هم فهمیدیم چیه!
فرشتگان در شکی عمیق فرو رفتند و کار خود را از سر گرفتند

پنجشنبه، شهریور ۰۴، ۱۳۸۹

لالدین

ای غول چراغ جادو یالا اونجاتو نشونم بده!

(از سری درخواست های دخترکوچولو از غول چراغ جادو)

چهارشنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۸۹

میدونی الان کلی آدم مرد تو زندون دارن زندگی میکنن،کلی نامرد بیرون دارن واسه خودشون می چرن،از طرف دیگه خدا هم اصلا خوب پذیزایی نمی کنه و ما واقعا گشنمون میشه تا ساعت 8 شب،بعد بسیجی و ریشو هم زیاد شده،بنزین هم ممکنه نایاب بشه،دوستامم دارن میرن اینور و اونور دنیا،سیگارها هم همشون تقلبی شدن و یه عکس لاشه ریه روشونه،ادم حتی... تو پوکر هم دست خوب نمیاره.الان که درست فک میکنم میبینم جهنم احتمالا خیلی جای مزخرفی نمیتونه باشه

یکشنبه، مرداد ۳۱، ۱۳۸۹

فیلم مادر

یه زمانی فیلم عروسی رو روی دوتا وی اچ اس میدادن.اسم یکیش فیلم مادر بود اون یکی هم اسم خاصی نداشت.بعد اگه میرفتی خونه این عروس دامادا برات اون فیلم مادر رو نمیذاشتن اون فیلم کپی رو میذاشتن
بله ما خیلی چیزای بی ربطی یادمونه بعضا

چهارشنبه، مرداد ۲۷، ۱۳۸۹

#79

یک نکته ای که وجود داره اینه که تو اگه زیاد تو پستات از پایین تنه استفاده کنی یه عده آدم وجود دارن که روشون نمیشه کامنت بذارن.اما می خونن

رفت آنجا که گا رفت

این مساله که از 4 صب پا میشی هیچی نمی خوری بعد ساعت 7 عصر با گفتن ننتو گ.ا.ی.ی.د.م به یه گوساله ای که داره ورود ممنوع رو شصت تا میاد کل روزه ات از بین میره ممکنه ننه خودتو هم به گ.ا بده

شنبه، مرداد ۲۳، ۱۳۸۹

#75

بعضی ها واقعا خدمت کردن به خلق خدا
به مناسبت سالروز تولد رازی

تف بازی

پستات بد بو میده تفنگ بازی
بدتر از کباب برگ موقع د.و.ل بازی

#72

وی برای دوازده سال مصاحبه ها و گزارش ها و مقالات جالب روزنامه همشهری را با قیچی می برید و در دفترهای بزرگی که فقط برای این کار تهیه کرده بود با چسب فرد اعلای اوهو می چسباند.
روز به روز و دفتر به دفتر

جمعه، مرداد ۲۲، ۱۳۸۹

#65

قبلنا یه سری آدم بودن که ویژگی اصلیشون عضویت در گروه تواشیح بود.بعد اینا یه دست کت شلوار طوسی روشن با پیرهن سفید داشتن هرجا قرار بود برنامه اجرا کنن اینارو می پوشیدن همشون می رفتن رو سن رو زمین حلقه ای می شستن عربی می خوندن و اینا! بعد اینا قبل و بعد برنامه هاشون معمولا تو چمن های اطراف سالن می شستن باهم حرف می زدن و آبمیوه کیک مراسم رو می خوردن

چهارشنبه، مرداد ۲۰، ۱۳۸۹

تو فیس بوک دختره رفته تو توالت دستاشو جمع کرده تا س.ی.ن.ه هاش بزرگ به نظر بیاد بعد یقه شم تا نافش باز گذاشته تا بهتر معلوم باشه،رفته جلو آینه با گوشی موبایلش یه عکس از خودش گرفته انداخته تو فیس بوک! بعد مصطفی و سجاد و پیمان و بیست چهارتا نره خر دیگه زیر عکس لایک زدن و از هیکل داغون و تیپ داغون تر دختره تعریف کردن! زیرش هم یه بهنامی امیدی یا یکی با یه اسمی تو همین مایه ها به انگلیسی نوشته سو هات!!!

جون مادرت ظهور کن!

دوشنبه، مرداد ۱۸، ۱۳۸۹

والا

دختر خوب دختریه که ساعت دوازده شب بیاد باهات روی دیوار پشت بوم بشینه تا باهم پاهاتونو تاب بدین تو هوا! خیلی هم زر نزنه!یه سیگار هم بکشی. والا

شنبه، مرداد ۱۶، ۱۳۸۹

در دانشگاه چه می گذرد؟

اگر...
تو دانشگاهی هزارتا دانشجو باشه. (هزار)
هر دانشجویی یه فلش مموری داشته باشه. (هزار ضربدر یک میشه هزار)
هر فلش مموری ای چهارتا اپیزود فیلم پ.و.ر.ن.و داشته باشه . (هزار ضربدر چهار میشه چارهزار)
تو هر اپیزودی دوتا دختر بازی کنن (چارهزار ضربدر دو میشه هشت هزار)
هر دختری دوتا سینه داشته باشه (هشت هزار ضربدر دو میشه شانزده هزار)
من میخوام همشو ببینم

یکشنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۸۹

#60

اگه دخترم بیاد ازم بپرسه که بابا دوست داری من چه جوری باشم؟ من دست می کنم از زیر کاناپه سری کامل سریال ناوارو رو بهش میدم میگم سعی کن شبیه دختر ناوارو باشی!
\